۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

نامه هاشم خواستار به رئیس قوه قضاییه

هاشم خواستار، معلم و بازنشسته و عضو کانون صنفی فرهنگیان خراسان، با انتشار نامه‌ای خطاب رییس قوه قضائیه و تمام افراد زیر مجموعه این نهاد به با برشمردن حقوق اولیه زندانیان که در زندان رعایت نمی‌شود، دلایل بیماری مداوم آنان را نیز عنوان کرده است.


هشدار موسوی به دولت در مورد قطعنامه ۱۹۲۹


به گزارش کلمه متن یادداشت میر حسین موسوی به شرح زیر است:
 
سرانجام و متاسفانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت صادر شد. قطعنامه و قطعنامه هایی که می توانست با تدبیر وعقلانیت بر کشور ما تحمیل نشود. تاکید بر این واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه از آن روست که تجاهل در این زمینه پیامدهای آن را وخیم تر خواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی از سیاستهای پر هیاهو وعوامفریبانه راتخفیف نخواهد داد. البته در این میان، فحش و توهین به کشورهای دیگر ممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما در واقعیت بیرونی جز بدتر کردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت. مگر تردید داریم که مسئولان این کشورها همواره منافع خود را  در چهارچوب منافع ملی کشورشان تعریف می کنند و نه متاسفانه مانند برخی از سیاستمداران ما که منافع خود وجناح خود رابه جای منافع ملی جا می زنند. من امیدوارم که ملت ما به پاسخی که وزیرامورخارجه روسیه به یکی از سخنرانی های عوامانه داد دقت کرده باشند. این جوابیه یک واقعیت بدیهی در روابط بین الملل را تکرار می کند و اینکه برای روسیه ( وشما کشورهای دیگر چون آمریکا، چین، ترکیه و برزیل و… را اضافه کنید) مهمترین مساله حفظ منافع ملی روسیه است، اگرچه درک این نکته ساده برای کسانی که اسیر منافع کوتاه مدت خویشند مشکل باشد. برای اینجانب مانند روز روشن است که این قطعنامه بر امنیت و اقتصاد کشور ما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشتر خواهد کرد، مردم را در تنگنای مشکلات بیشترمعیشتی واجتماعی قرار خواهد داد، فاصله ما را ازکشورهای در حال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشتر خواهد ساخت و آخرین میخ را بر تابوت چشم اندازبیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشورما امروز پس از صدور قطعنامه آسیب پذیرتر و منزوی تر از گذشته شده است؟


قصه ی ناپلئون بناپارت

وقتی دردوران انقلاب فرانسه دنبال کسی می گشتند که از او به عنوان یک فدایی استفاده کنند، انگشت اشاره سمت افسر فقیری  رفت که در واحد توپخانه خدمت می کرد و به جز ریاضیات و محاسبات آن چیزی نمی دانست و از سیاست بویی نبرده بود .لاجرم یک بیوه ی زیبا را مامور کردند تا در قلب او نفوذ کند و از این رهگذر او را با پرده نشینان سیاست همراه کنند.
ژوزف تاشر دولا پاگری(ژوزفین) که در آن زمان با داشتن دو فرزند از همسرش "الکساندردو بو آرنه"که پسر عمه اش بود جدا شده و تنها زندگی می کرد، در واقع حکم طعمه ی زیبایی را داشت که برای به دام انداختن آن افسر که از اهالی جزیره کرس بود(1) و فرانسه را با لهجه ی مردمان همان جزیره صحبت می کرد در نظر گرفته بودند.