۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

دومین نامه کروبی به هاشمی: بدون نظارت، چه ضرورتی به تشکیل مجلس خبرگان قبل از مرگ رهبری است؟

خلاصه:
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای شدید الحن خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی، ضمن یادآوری وظایف مجلس خبرگان، نسبت به بی تفاوتی این مجلس در خصوص اوضاع خطیر کشور و کوتاهی در اعمال نظارت بر عملکرد رهبری اعتراض کرده است. او رفتار اعضا و رئیس مجلس خبرگان را مغایر با روحیه انقلابی و در جهت خلاف مصالح اسلام و مردم دانسته و این پرسش را مطرح کرده است که اگر قرار است خبرگان نظارتی بر رهبری نداشته باشد چه ضرورتی برای تشکیل اجلاس سالیانه است؟ آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟


محمد تهوری:
مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در نامه ای شدید الحن خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی، ضمن یادآوری وظایف مجلس خبرگان، نسبت به بی تفاوتی این مجلس در خصوص اوضاع خطیر کشور و کوتاهی در اعمال نظارت بر عملکرد رهبری اعتراض کرده است.
او رفتار اعضا و رئیس مجلس خبرگان را مغایر با روحیه انقلابی و در جهت خلاف مصالح اسلام و مردم دانسته و این پرسش را مطرح کرده است که اگر قرار است خبرگان نظارتی بر رهبری نداشته باشد چه ضرورتی برای تشکیل اجلاس سالیانه است؟ آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟
مجلس خبرگان رهبری که با یک ماه تاخیر، اجلاس سالیانه خود را یک هفته پیش برگزار کرد، همانطور که انتظار می رفت نه تنها عملکرد رهبری در جریان حوادث مربوط به انتخابات و حوادث بعد از آن را به چالش نکشید، بلکه در بیانیه پایانی خود، به ستایش و مدح رهبری پرداخت و او را شایسته ترین فرد برای رهبری نظام مجددا مورد تایید قرار داد.
اکبر هاشمی رفسنجانی اگرچه در هنگام صدور بیانیه پایانی در جلسه حاضر نبود ولی نمایندگانی چون سیداحمد خاتمی تاکید کردند که وی مخالفتی با این بیانیه نداشته است.
نظارت بر رهبری
مهدی کروبی در نامه اخیر خود در حالی وظیفه نظارتی خبرگان را مورد توجه قرار داده است که اکثریت حاکم بر این مجلس به چنین وظیفه ای قائل نیست. مهدی کروبی می نویسد: "حق آن مجلس در انتخاب و نظارت و مراقبت بر رهبری برآمده از قانون اساسی است و مستظهر به رای ملت ايران. اين مجلس از چنان جايگاهی برخوردار است که هيچ نهادی حق قانونگذاری در خصوص آن را نيز ندارد و اعضای اين مجلس خود حق تعيين شرايط کاری و نظارتی برای خود را دارند." اعضای بانفوذی از مجلس خبرگان احمد جنتی، محمد یزدی، صادق لاریجانی و مصباح یزدی، معتقد به اعمال وظیفه نظارتی از سوی این مجلس نیستند. آنها بر این باورند که ولی فقیه نائب امام معصوم و برگزیده حق تعالی ست و اعضای خبرگان تنها واسطه این انتخاب هستند.
لذا هرگونه نظارتی را بر رهبری ممنوع و آن را مغایر با وظیفه رهروی از ولی امر می دانند.محمد یزدی در مورخ 7 اردیبهشت سال 1388 در گفتگویی با روزنامه جوان درباره چگونگی اعمال نظارت مجلس خبرگان بر رهبری می گوید: "نظارت خبرگان بر رهبری بدین معنا نیست که می تواند به رهبر بگوید این کار را بکن این کار را نکن. خبرگان به هیچ وجه نمی تواند امر و نهی کند، چون رهبر، ولی است و مجلس خبرگان مولی علیه است.
مسوولیت قانونی و شرعی مجلس خبرگان، چیزی بیشتر از تشخیص مصداق نیست." با چنین تحلیلی هرگونه اعمال نظارت بر رهبری و نهادهای زیرمجموعه وی منتفی است، اما پرسشی که اینجا باقی می ماند و مهدی کروبی نیز آن را مطرح کرده، این است که: "اگر قرار بر اين است که در مجلس خبرگان هيچ خبره ای جز به تاييد سخن نگويد آيا بهتر آن نيست که اجلاس سالانه ای هم برگزار نکند؟ به راستی ديگر چه احتياجی است به هزينه کردن از بيت المال و داشتن ساختمان و دفتر و کارمند واين همه هزينه کردن.
آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟" اشاره مهدی کروبی به طرح شدن موضوع اخراج آیت الله دستغیب از مجلس خبرگان به بهانه ایراد نطق هایی در انتقاد از عملکرد رهبری است. به عقیده حقوقدانان، قبول مسوولیت نمایندگی ولی فقیه در مراکز استانها، شهرها، نهادهای حکومتی و مراکز خارج از کشور توسط اعضای مجلس خبرگان از یک سو و تشکیل سالی یک یا دو نشست توسط اعضای مجلس خبرگان از سوی دیگر، بیانگر این واقعیت است که اعضای مجلس خبرگان و مقام رهبری قائل به وظیفه نظارتی برای مجلس خبرگان نیستند که اگر غیر از این بود پذیرش نمایندگی کسی که قرار است بر او نظارت کنند محل از اعراب نداشت و آنها به جای نمایندگی مقام رهبری مکلف بودند تمام وقت بر عملکرد رهبری و دستگاههای تحت امر این مقام نظارت کنند.
اعمال نظارت استصوابی در انتخابات مجلس خبرگانمهدی کروبی در بخش دیگری از این نامه آورده است: "امام اگر اين مجلس را مايه تقويت رهبری می دانستند منظورشان نه فقط قدردانی و تاييد محسنات که نقد ايرادها از طريق اعمال و انجام وظيفه نظارتی نيز بود. متاسفانه اما جايگاه اين مجلس در سالهای گذشته بدانجا رسيد که نمايندگان ادوار آن همچون آيات عظام رحمت الله عليهم احسان بخش و جمی و عبايی خراسانی و خلخالی و آيت الله عباسی فر را قلع و قمع کردند و تيغ نظارت استصوابی بر گردن آنها نهادند و کسی هم دم بر نياورد که اين چه بلايی است که بر سر خبرگان ملت اين نظام می آورند و مگر آنها چه گناهی کرده بودند که مستحق حذف قرار گرفتند.
نتيجه آن سکوت ها است که امروز عده ای به خود جرات می دهند به محض شنيدن صدايی ناخوشايند از يک نماينده، فرياد اخراج و حذف او را سر دهند. غافل از آنکه چنين اختناق و سختگيری هايی آن هم در حق يک نماينده مجلس خبرگان با هيچ عقل سليمی قابل توجيه نيست. چگونه می توان برای مردم توجيه کرد خفه کردن و بستن دهان يک نماينده مجلس خبرگان را که وظيفه ای سنگين برعهده او گذاشته شده است صرفا بدان دليل که حرفی ناخوشايند عده ای زده است؟ اين دم خروس چيزی نيست که بتوان به راحتی از عهده پنهان کردنش برآمد؟" مهدی کروبی که مشهورترین مخالف اعمال نظارت استصوابی توسط شورای نگهبان در هر انتخاباتی است، در این نامه تنها به ذکر نام تعداد اندکی از رد صلاحیت شدگان بسنده کرده است.
شورای نگهبان اگرچه به تصمیم اعضای مجلس خبرگان، وظیفه نظارتی در انتخابات این مجلس را برعهده گرفته، معتقد به اعمال نظارت استصوابی است و در این راه حتی از رد صلاحیت کردن نمایندگان ادوار مجلس خبرگان نیز ابایی ندارد همانگونه که در دوره گذشته، اعضای این شورا صلاحیت مجید انصاری نماینده تهران در مجلس خبرگان را رد کرد.
متن کامل نامه
متن کامل نامه سرگشاده مهدی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی که امروز منتشر و نسخه ای از آن در اختیار رسانه ها قرار گرفت به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آيت الله هاشمی رفسنجانی رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام
اين دومين نامه ای است که پس از شبه انتخابات رياست جمهوری اخير به شما می نويسم. نامه اول را پس ازآن به شما نوشتم که اخباری بسيار ناگوار و تکان دهنده از درون بازداشتگاهها به گوش من رسيد و بر خود ديدم که از شما بخواهم بنا بر جايگاه حقوقی خود به اين اتفاقات رسيدگی کنيد و نگذاريد در جمهوری اسلامی تعرض به جان و مال و ناموس مردم تبديل به امری معمول و عادی شود. متاسفانه اما آن نامه اثری در مسئولان نکرد و ديديد که بی توجهی و بی حرمتی به حقوق مردم، چه آتشی به خرمن اعتماد زد و چه آبرويی از نظام ما زايل کرد.
البته صلاح مملکت خويش مسئولين دانند. با اين حال اگر آن نامه سرانجامی پيدا نکرد با خود گفتم که شايد رسيدگی به آن نامه از دايره اختيارات شما خارج بوده است.اکنون اما اين نامه دوم را از آن روی به شما می نويسم که ديدم اجلاسيه مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و آنچه در اين مجلس بايد مطرح می شد، مطرح نشد و آنچه بايد توسط اعضای آن مجلس مورد کنکاش قرار می گرفت، مورد کنکاش قرار نگرفت؛ و در يک کلام مجلس خبرگان که ممتاز ترين نهاد نظارتی در نظام جمهوری اسلامی بايد باشد به نهادی بی اثر تبديل شد؛ و ماحصل اين اجلاس صرفا چند سخنرانی و صدور بيانيه ای بود که بدون برگزاری اجلاس وجمع شدن اعضای محترم آن مجلس و زحمت بردن بسيار، هم می شد آن را انجام داد.
اينچنين بود که تصميم گرفتم اين نامه را به شما بنويسم و رشادت ها و دليری های حضرت امام خمينی و نيروهای انقلابی در عصر ستمشاهی را يادآوری کنم و تاکيدی که امام و شاگردان او همچون من و شما بر مقابله با ظلم و جور داشتيم را به خاطر شما بياورم، و توضيح دهم که فلسفه وجودی مجلس خبرگان رهبری و مسئوليت اعضای آن چه بود، تا بعد شما خود داوری کنيد که در شرايط خطير کنونی چه مسئوليتی بر عهده شما بوده و هست و شما تا چه حد جايگاه صندلی ای که بر آن تکيه زده ايد را حفظ کرده و به چه ميزان در جايگاه رياست مجلس خبرگان، حافظ انقلابی بوده ايد که اصلی ترين هدف آن مقابله با بی عدالتی وتضييع حقوق مردم بوده است.
جناب آقای هاشمی
امام خمينی در شرايطی سخت و خطير و در تاريکی استبداد پهلوی، برای دفاع از اسلام و آزادی مردم از استبداد و استعمار، پنجه در پنجه نظامی انداخت که مستظهر به حمايت خارجی و تا بن دندان مسلح بود و خون جوانان را به ارزانی در خيابانها می ريخت. شما که يکی از شاگردان امام و در رکاب ايشان بوديد می دانيد که اگر نبود اعتقادی الهی و عزمی راسخ، مقابله با قدرت مطلقه شاه و استبداد شاهنشاهی و آن فداکاری ها و جانفشانی ها ميسر نمی شد.
حتما به خاطر داريد که در آن شرايط هولناک و در راه مبارزه با جور و استبداد، ابتدا تعداد همراهان همدل در صنف روحانيت بسيار کم بود. هنگامه خطر کردن بود و زمانه زندان و شکنجه و بگير و ببند و تبعيد و دربدری و آوارگی. نه احتمالی قوی به پيروزی بود و نه برنامه ای برای تقسيم غنايم. ايمان و باور قلبی به اسلام و عدالت و مردم در دلهای ما حاکم بود و شوق قدم زدن در بيابان به قصد کعبه. آن رشادت ها و فداکاری ها به رهبری حضرت امام به انقلابی اسلامی و ضد استبدادی منجر شد که ما امروز وارثان آن هستيم و عدالت خواهی آن به مرزهای کشور نيز محدود نميشد و هدفی جهانی داشت از جمله در سرزمين فلسطين و قدس شريف.
جناب آقای هاشمی
من در مقام يکی از شاگردان مکتب امام خود را مديون ايشان و رهبری شجاعانه شان می دانم و با خود عهد کرده ام که تا پايان عمر در رکاب آن انديشه و حافظ آن ميراث گرانقدر اسلامی و ضد استبدادی باشم. چه باک که در اين مسير در نظام جمهوری اسلامی دفتر شخصی و دفتر حزبی مهدی کروبی را پلمپ کنند و روزنامه اش را توقيف و يارانش را نيز در بند سازند. چه باک که جريده هايی دهان دريده به اسم ايران و وطن، از زمين و کيهان بر من بتازند و بيت المال را خرج فحاشی خود کنند و از اين راه مواجب بگيرند و رسانه ملی را نيز تبديل به يک توپخانه حزبی و سياسی عليه اينجانب سازند و نماز مقدس جمعه را هم به مقاصد سياسی خود بيالايند و به مرکزی برای حمله به ياران امام راحل مبدل کنند.
من اما تحمل تمام اين مصائب را برای خود شيرين ساخته ام با يادآوری آنکه چگونه طوفان های سهمگين و فراز ونشيب های دوران سخت پيش از انقلاب و پس از آن سپری شد و چگونه عزم و اراده بی نظير امام و پايداری همراهان پولادين قدم، قساوت و شقاوت ساواک و دژخيمان پهلوی را به لذت پيروزی خون بر شمشير و غلبه حق بر باطل مبدل ساخت. کام من چنان از آن پيروزی ها شيرين است که تلخی برخی مصائب گذرا اثری بر من نداشته و نخواهد داشت.
نيک می دانم که شما نيز در اين مسير در رکاب حضرت امام تمام آن مصائب و سختی ها را تجربه کرده ايد و برخلاف عده ای ديگر، می دانيد که نظام جمهوری اسلامی متکی بر سرمايه ای بسيار گرانبها و رشادت هايی بس فراوان است. شما سی سال در خدمت اين نظام بوده ايد و ميدانيد که اين نظام چه مصائب و مراحل پرخطری را در مبارزه با گروههای التقاطی و الحادی پشت سرگذاشته است و چه هزينه هايی برای اعتلای نظام اسلامی و برقراری حاکميت جمهور پرداخت شده است.
وا اسفا اما که امروز دستاورد ما از آن همه رشادت و مقابله با استبداد و عدالتخواهی چيست و به کجا رسيده ايم؟می بينم که اجلاس خبرگان برگزار می شود و شما نه سخنی در انتقاد از شرايط حاکم بر کشور بر زبان می آوريد و نه انتقادی را بنا به وظيفه خود منتقل می کنيد و از همه عجيب تر در اختتاميه مجلسی بدين اهميت در زمانه ای بدين حد خطير غايب می شويد.
از خود می پرسم آيا اين همان اکبر هاشمی است با همان روحيه ای که قبل و بعد از انقلاب در او سراغ داشتيم؟ به ياد می آورم که شما .......چگونه با رشادت در حضور امام نيز هر گاه که مطلبی را لازم می ديديد هرچند که برخلاف نظر امام بود بر زبان می آورديد. به ياد دارم جلسه ای را که در حضور حضرت امام بوديم و ايشان وصيتنامه خود را به ما ابلاغ کردند و نظر خواستند و همه سخن در تاييد گفتند اما شما نکته ای را که داشتيد در خود فرونبرديد و بر زبان آورديد و امام نيز با بزرگواری سخن شما را پذيرفتند و بدان عمل کردند.
جناب آقای هاشمی
شما با رای مردم و نمايندگان آنها در مجلس خبرگان در راس نهادی قرار گرفته ايد که حساس ترين و پراهميت ترين نهاد در قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران است. نهادی که مطابق اصل ۱۰۸ قانون اساسی عهده دار معماری و نظارت بر راس هرم قدرت در ساختار حکومتی ايران است و مسئول انتخاب و تعيين رهبری و نظارت برعملکرد آن و سازمانهای تابعه اش. اين حقوق و اختيارات را نيز هيچ فردی به آن مجلس نداده است که بخواهد از آن مجلس پس بگيرد و وديعه ای نيست که هر وقت پسنديدند از آن مجلس بستانند.
حق آن مجلس در انتخاب و نظارت و مراقبت بر رهبری برآمده از قانون اساسی است و مستظهر به رای ملت ايران. اين مجلس از چنان جايگاهی برخوردار است که هيچ نهادی حق قانونگذاری در خصوص آن را نيز ندارد و اعضای اين مجلس خود حق تعيين شرايط کاری و نظارتی برای خود را دارند.اجلاس خبرگانی با چنين جايگاهی منحصر به فرد، در شرايط خطير کنونی برگزار شد و پرسش من از شما به عنوان رئيس اين مجلس است که آيا اين مجلس بر اساس و ظيفه خود در اين اجلاس عمل کرده است؟
آيا آن نطق های پيش از دستور و آن گزارش و بيانيه ای که صادر شد به واقع پاسخگوی پرسش ها و ابهامات جامعه امروز ايران بود؟ اگر جناب آيت الله دستغيب با آن سوابق درخشان و پايگاه عميق مردمی که دارند نيز در آن مجلس سخنی را از سر دلسوزی گفتند چنان با ايشان برخورد شد و از ضرورت طرد و حذف و تنبيه ايشان سخن به ميان آمد که گويی در آن مجلس جز به تمجيد و تجليل نبايد سخن گفت و هيچ خبره ای حق انتقاد از شرايط کشور را ندارد و دهان آن خبره ای که از هفت خوان شورای نگهبان گذشته و توانسته به مجلس خبرگان راه يابد را بايد با خاک پر کرد تا مبادا جز به مداحی و تجليل از شرايط موجود سخنی بگويد!
به راستی که ما به کجا می رويم؟ و اگر قرار بر اين بود و هدف مقدس همه ما در مبارزه با استبداد و استعمار رسيدن به چنين نقطه ای بود چه احتياجی بود به مجلس خبرگان؟ اگر قرار بر اين است که در مجلس خبرگان هيچ خبره ای جز به تاييد سخن نگويد آيا بهتر آن نيست که اجلاس سالانه ای هم برگزار نکند؟ به راستی ديگر چه احتياجی است به هزينه کردن از بيت المال و داشتن ساختمان و دفتر و کارمند واين همه هزينه کردن.
آيا بهتر نيست چنين مجلسی را بگذاريد فقط برای روز مبادا که خدای نکرده اتفاقی برای مقام رهبری رخ دهد؟اجلاسيه مجلس خبرگان برگزار شد و توقع آن بود که نمايندگان مردم در اين مجلس نگاهی موشکافانه به آنچه روز انتخابات ۲۲ خرداد رخ داد و حوادث و بحران های قبل و پس از آن داشته باشند. گمان اما نمی کردم که در اين اجلاس، خبرگان ملت، بحران مبتلا به کشور را "فتنه" بخوانند و چنين به اميد پاک کردن صورت مساله ، سر خويش را به زير برف کنند.
به راستی جنابعالی که قبل از انتخابات "آتشفشان" خشم مردم را روشن ديده و آن را اعلام عمومی کرده بوديد چگونه تاييد فرموديد که تصاعد اين آتشفشان را امواج فتنه بخوانند و چنين بی دغدغه از کنار شرايط خطير مترتب بر کشور بگذرند؟ در عجبم که با قانون اساسی، اين ميراث گرانبهای امام و خونبهای شهيدان و ثمره تلاش و پايمردی رهروان انقلاب، و با يکی از اصلی ترين پايه های آن که همانا مجلس خبرگان رهبری است چه رفتاری می شود! و عظمت اين مجلس و جايگاهی که می تواند در حفظ و سلامت نظام جمهوری اسلامی و احقاق حقوق مردم داشته باشد، چه سرنوشتی پيدا کرده است!
رياست محترم مجلس خبرگان رهبری
امام اگر اين مجلس را مايه تقويت رهبری می دانستند منظورشان نه فقط قدردانی و تاييد محسنات که نقد ايرادها از طريق اعمال و انجام وظيفه نظارتی نيز بود. متاسفانه اما جايگاه اين مجلس در سالهای گذشته بدانجا رسيد که نمايندگان ادوار آن همچون آيات عظام رحمت الله عليهم احسان بخش و جمی و عبايی خراسانی و خلخالی و آيت الله عباسی فر را قلع و قمع کردند و تيغ نظارت استصوابی بر گردن آنها نهادند و کسی هم دم بر نياورد که اين چه بلايی است که بر سر خبرگان ملت اين نظام می آورند و مگر آنها چه گناهی کرده بودند که مستحق حذف قرار گرفتند.
نتيجه آن سکوت ها است که امروز عده ای به خود جرات می دهند به محض شنيدن صدايی ناخوشايند از يک نماينده، فرياد اخراج و حذف او را سر دهند. غافل از آنکه چنين اختناق و سختگيری هايی آن هم در حق يک نماينده مجلس خبرگان با هيچ عقل سليمی قابل توجيه نيست. چگونه می توان برای مردم توجيه کرد خفه کردن و بستن دهان يک نماينده مجلس خبرگان را که وظيفه ای سنگين برعهده او گذاشته شده است صرفا بدان دليل که حرفی ناخوشايند عده ای زده است؟ اين دم خروس چيزی نيست که بتوان به راحتی از عهده پنهان کردنش برآمد؟ و بايد که مقام رهبری خود وارد عمل شوند و در برابر اين بی حرمتی ها در حق يک نماينده مجلس خبرگان بايستند و ممانعت به عمل آورند.
و به راستی آيا مجلسی با اين ترکيب که تحقير عضو آن نيز چنين رايج و ممکن است چگونه می تواند در هنگامه ای سخت و در روز مبادا، تصميمی شايسته و بايسته برای کشور و ملت بگيرد؟ جناب آقای هاشمیپاسخ شما چيست به مردمی که از وظايف مجلس تحت رياست شما در شرايطی چنين خطير پرسش می کنند؟ آيا اگر مجلس خبرگان در اجلاس خود نگاهی گذرا به آنچه که در چهار سال گذشته بر اين مملکت رفته است می انداخت نمی توانست بسيار بهتر زمينه های پيدايش بحرانی که بر مملکت حاکم است - و شما البته فتنه اش خوانده ايد- را دريابد؟
شما در سخنرانی های قبل و بعد از انتخابات خود بارها به بحران های اقتصادی و به هم خوردن سند چشم انداز در کشور و انحراف از آن اشاره کرده ايد ولی آيا پرداختن به اين بحران ها نبايد جايی در مجلس خبرگان پيدا می کرد؟ آيا در وظيفه شما در مجلس خبرگان نيست که رسيدگی کنيد به آنچه که به نام خصوصی سازی و انجام اصل ۴۴ قانون اساسی انجام می شود و نهادهای تحت نظارت رهبری همچون سپاه و ستاد اجرای فرمان امام (که بنا به فرمانی که امام به بنده و آيت الله حسن صانعی دادند قرار بود حداکثر طی دو سال کليه اموال توقيفی اش يا رفع توقيف و يا با بررسی دقيق در صورت نامشروع بودن مصادره شود و اين ستاد به کار خود پايان دهد؛ ستادی که نوه گرامی حضرت امام نيز بارها گله کرده و درخواست داشته اند که در صورت تعطيل نکردن آن حداقل لفظ "امام" را از عنوان آن بردارند)
سهام يک وزارتخانه دولتی را در نيمی از يک ساعت به نام خود می کنند و به نام خصوصی سازی حماسه ای ديگر در ادامه و تکميل حماسه انتخابات رياست جمهوری اخير می آفرينند؟ به راستی تا چه حد در اين اجلاس به سياست خارجی بدون طرح و برنامه ای که موجب وهن نظام ما در مجامع بين المللی شده است پرداخته شد؟ آيا مشکلات اجتماعی حاکم شده بر کشور و امنيتی کردن فضای سياسی جامعه و دانشگاه ها و مراکز مختلف کشور از هيچ اهميتی برای بررسی برخوردار نبود که اعضای آن مجلس توجهی بدان نکردند؟
به راستی تا چه حد در اين اجلاس به عملکرد برخی سازمانهای تحت نظارت رهبری که نظارت عاليه بر آنها بر عهده شما در مجلس خبرگان است رسيدگی شد؟ آيا مروری نکرديد بر انچه در رسانه به اصطلاح ملی ما می گذرد و افتی که مخاطبان اين رسانه پيدا کرده اند؟ آيا صحبتی در اين خصوص شد که چرا سه کانديدای به ظاهر ناکام شبه انتخابات اخير را در قوطی می کنند و ياران آنها را در سلول انفرادی می اندازند و آنها صرفا در گذر از سلول های انفرادی است که می توانند راهی به آن رسانه ملی آن هم برای پخش اعترافات پيدا کنند و با اين حال درهای اين رسانه اما به روی حاميان کانديدای پيروزخوانده و دادستان محترم کشور باز است که بيايند و سخنان خود را يکسويه عليه کانديداهای ديگر مطرح کنند و بروند؟
آيا شما بر اين نکات واقف نبوديد؟ واقف بوديد و اگر در اين اجلاس به آنها اشارتی نشد آيا اين بدان مفهوم نيست که روحيه عدالت خواهی و رشادت انقلابی از ميان ما رخت بربسته و زايل شده است؟ و امروز به راستی چه پاسخی داريد در برابر آنهايی که مدعی اند اين مجلس وظيفه نظارتی خود را فراموش کرده و به نهادی بی اثر و تبليغاتی مبدل شده است؟ آيا جای آن نبود که اعضای اين مجلس سه کانديدای معترض به نتيجه انتخابات را که همگی از سرمايه ها و خدمتگزاران اين نظام بوده اند فرا می خواند و سخن آنها را می شنيد و پس از آن مبادرت به صدور بيانيه خود می ورزيدند؟
جناب آقای هاشمی
بر خود می بينم که بخشی از تعبير حضرت امام در خصوص جايگاه مجلس خبرگان را برای شما و ديگران يادآور شوم که فرمودند:
«اکنون شما ای فقهای شورای خبرگان و ای برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهی و ستمشاهی، مسئوليتی را قبول فرموديد که در راس همه مسئوليت هاست، و آغاز به کاری کرديد که سرنوشت اسلام و ملت رنج ديده و شهيد داده و داغ ديده در گرو آن است. تاريخ و نسل های آينده درباره شما و ملت قضاوت خواهند کرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آرا و اعمال شما می باشند: والله من ورائهم مُحيط و رقيب. کوچکترين سهل انگاری و مسامحه و کوچکترين اعمال نظرهای شخصی و خدای نخواسته تبعيت از هوای نفسانی که ممکن است اين عمل شريف را به انحراف کشاند بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد».
و به راستی چه نسبتی است ميان عملکرد کنونی اين مجلس با انچه امام در خصوص جايگاه آن مجلس بر زبان آورده اند و اختياری که قانون اساسی و تدوين کنندگان آن بنا به رای مردم به اين مجلس و نمايند گان آن اعطا کرده است؟ چه جای انکار است که مجلسی چنان مهم در زمانه ای چنين خطير به نهادی بی اثر مبدل شده است. و من مهدی کروبی امروز اين نامه را به شما نوشتم و از باب تذکر و يادآوری اين نکات را بازگو کردم تا به وجدان خويش در برابر امام راحل، انقلاب و مردم شريف ايران عمل کرده و نشان داده باشم که آنچه بر آن مجلس می رود نه به نفع نظام است و نه به نفع مردم و نه تضمين کننده جمهوريت و اسلاميتی که بيش از ۹۸ درصد مردم در فروردين ۱۳۵۸ به آن رای دادند.
والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
مهدی کروبی
ششم مهر ۱۳۸۸

پیام میرحسین موسوی به جامعه جهانی: با هر گونه تحریم بین المللی علیه ایران مخالفیم

خلاصه:
مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست. "
مژگان مدرس علوم:

مير حسين موسوى نامزد انتخابات رياست جمهورى دهم در آخرین بیانیه خود با اعمال هرگونه تحریم بین المللی علیه ملت ایران مخالفت کرد. وی همچنین به محافظه کاران حاکم یادآوری کرد که سه ماه سرکوب حرکت اعتراضی مردم، تنها به فراگیرتر شدن حضور مردم در صحنه انجامیده و متذکر شد: "حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
"وی دربيانيه خود با اشاره به اين كه "تحريم عليه ايران، تحریم یک دولت نیست‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است" تاکید کرد که "با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالف است."بیانیه موسوی در حالی منتشر شده است که شوراى امنيت سازمان ملل متحد تاكنون سه قطعنامه تحريمى عليه ايران تصويب كرده است.
همچنین تعدادی از كشورهاى غربى هشدار داده اند که اگر جمهورى اسلامى برنامه غنى سازى اورانيوم خود را متوقف نكند احتمال می رود با تحريم‌هاى شديدترى روبرو شود.مير حسين موسوى همچنین رفتار محمود احمدی نژاد در عرصه بین المللی را "بحران سازی در عرصه سیاست خارجی" نامید و افزود: در این بحران ها بيشترين خسارت را قشرهاى محروم خواهند پرداخت. اینجا کشور ماست و این زندگانی ماست و این ما هستیم که باید نسبت به چنین مشکلاتی نگران باشیم و حساسیت نشان دهیم.
این رهبر اصلاح طلب با اشاره به نامه گروهى از استادان ايرانى مقيم خارج كشورکه به هدف "جنبش راه سبز اميد" در جهت تامین منافع ملت ایران اشاره داشته اند، آورده است: با سپاسگزارى از حمايت ملت‌هاى ديگر ظرف اين چند ماه، (باید) از آنها بخواهيم در هيچ تحريمى عليه ايران شركت نكنند. زیرا این نه تحریم یک دولت،‌بلکه تحمیل رنج‌های بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است.
راه سبز را زندگی کردن به این معناست و ما با اعمال هرگونه تحریمی بر علیه ملت خود مخالفیم.
"خشونت چاره ساز نیست"
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم در بخشی از بیانیه سیزدهم خود بر"نقش حضور مردم در صحنه" به نقل ازامام خمینی تاکید کرد: تمامی ستون‌های جمهوری اسلامی بر پایه‌هایی از اعتماد مردم برافراشته شده است و هر سال چندین سنت و میعاد برای حضور عملی آنان در صحنه قرار داده شده است، تا كسی قادر نباشد این شالوده را دیگرگون كند.روز قدس از جمله این میعادهاست. با چنین سنتی نمی‌توان مردم را از صحنه دور کرد.وی در ادامه با تاکید بر اینکه "خشونت چاره ساز نیست" افزود: سه ماه خشونت بی‌سابقه کمترین اثری در حضور مردم به جای نگذاشته ، بلکه آن را فراگیرتر کرده است. آن چیزی را که اینک به نام دین از سوی بخشی از حاکمیت معرفی می‌شود پوستینی وارونه می‌بینیم.همچنین در بخشی از این بیانیه آورده شده است که: مردم ما برای استیفای حقوق خود از پرداختن هزینه مضایقه ندارند، زیرا بهشت را به بها دهند و نه به بهانه، اما در عین حال اگر برای نتایجی که از حرکات اجتماعی خود به دست می‌آوریم دوام می‌خواهیم باید شجاعت و فراست را به هم بیامیزیم.موسوى با تاکید بر "لزوم اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش" اظهار داشت: ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می‌خواهیم، و آنانی را ساختارشکن و هرج‌ومرج‌طلب می‌شناسیم که با بهانه و بی‌بهانه از موازین اسلامی عدول می‌کنند و بنا بر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست می‌زنند.
"روز قدس نشانه حیات جدیدی در مردم بود"
نخست وزیر سابق ایران در بخش ديگرى ازاین بيانيه خود با اشاره به "شركت گسترده مردم معترض به نتايج انتخابات در تظاهرات روز قدس" یادآوری کرد: روز قدس امسال نشان داد حیات جدیدی که مردم انتخاب کرده‌اند امری گذرا و موقتی نیست.
موسوی اضافه کرد: قدرت مردم در شبکه‌های اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری درمیانشان شکل گرفته است. وظیفه‌ ما آن است كه با تكثیر اندیشه‌هایی كه در حوالی این شبکه ها شكل می‌گیرد و با تذكر دائمی اهمیت این پدیده مبارك از آن پرستاری کنیم.میرحسین موسوی در با موقتی خواندن "زندگی و افراد" یادآور شد که: هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبودكسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند.
هرگاه مردمی برای به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند.موسوی در انتهای بیانیه خود با اشاره به حرکت جمعی از ایرانیان که تصمیم داشتند برنامه هایی به مناسبت تولد او را در هفتم مهر ماه برگزار کنند تاکید کرد: تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌گونه تلقی كنید.
جنبش راه سبز ۱ و ۲

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

چگونه اینترنت امن‌تری داشته باشیم

گفت و گو با یک متخصص امنیت شبکه
چگونه اینترنت امن‌تری داشته باشیم
نیک‌آهنگ کوثر


nikahang@radiozamaneh.com

اگر جورج اورول (George Orwell) شاهد فضای امنیتی حاکم بر اینترنت ایران بود، حتماً تجربه‌ی تعقیب و گریز کاربران اینترنت را در کتاب «۱۹۸۴» خود درج می‌کرد.
در حال حاضر برای بسیاری از کاربران اینترنت، این سوال مطرح است که آیا ای‌میل‌های آنان باز می‌شود یا خیر؟ آیا نیروهای امنیتی، امکان ورود به صفحات شخصی فیس‌بوکشان را دارند؟ و چگونه می‌توان بدون آن‌که تحت نظر بود، چت کرد؟
به همین بهانه، با فردی آگاه به مسائل امنیت شبکه در کانادا گفت و گو کرده‌ام که در سال‌های گذشته، با گروه‌های مختلفی در ایران نیز همکاری کرده بود. این گفت و گو به این شرط انجام شده که نام این کارشناس درج نشود.

در حال حاضر کدام سرویس مجانی ای‌میل برای کاربران داخل کشور امن‌‌تر است؟
امن‌ترین ای‌میلی که سرویس‌های مجانی در اختیار کاربران می‌گذارند، جی‌میل است که پروسه‌ی رمز‌گذاری برای ورود به ای‌میل را، یعنی هنگام فرستادن پس‌ورد به سرورها و هنگام فرستادن و دریافت ای‌میل، برای شما فراهم می‌کند.
استفاده از سرویس (امن) جی‌میل هم برای کاربران بسیار ساده است. به این صورت که وقتی www.gmail.com را می‌‌زنند، ابتدای آن آدرس در مرورگرشان به صورت از پیش تعیین‌شده http:// اضافه می‌شود. اگر یک S به آخر http اضافه کنند و با آدرس https://www.gmail.com وارد جی‌میل شوند، https باعث می‌شود کل عملیات مجوزدهی و ورود کاربر به سایت جی‌میل، رمز‌نگاری شود و ربوده شدن شناسه‌ی کاربری و رمز عبور را برای یک حمله‌کننده یا هکر تقریباً غیرممکن کند.
در سیستم‌های مالی و بانکی نیز برای مشتری‌ها از همین سیستم رمزنگاری استفاده می‌‌شود. به همین دلیل، می‌توان گفت که این سیستم رمز‌نگاری خیلی قابل اعتماد است.

آیا سیستمی وجود دارد که فرد از آن طریق بتواند مطلع شود آیا کسی وارد میل‌باکس شخصی‌اش شده است یا نه؟

سرویس خوبی که جی‌میل فراهم می‌کند، این است که شما می‌توانید فعالیت‌های اخیر خودتان یا احیاناً دیگران را اگر گذرواژه (Password) ای‌میل‌تان را دارد، ببینید.



به این صورت که هنگامی که وارد گوگل‌‌میل خود می‌شوید، در قسمت پایین جی‌میل، همان قسمتی که نوشته شما چه قدر از ظرفیت ای‌میل‌تان را استفاده کرده‌اید، بخشی هست به نام «آخرین فعالیت اکانت‌ شما.» در این بخش، اگر روی «جزئیات» (details) کلیک کنید، پنجره‌ای از آخرین فعالیت‌هایتان باز می‌شود.


یعنی آی‌پی (IP) کاربر و زمانی که وارد میل‌باکس خود شده است را نشان می‌دهد. شما اگر با مرورگر اینترنتی‌تان وارد جی‌میل شده باشید، می‌نویسد مرورگر (Browser) و اگر از برنامه‌هایی مثل اوت‌لوک (Outlook) یا تلفن و غیره استفاده کرده باشید، نام و پروتکل‌های استفاده از این نرم‌افزارها را می‌نویسد.
می‌شود تا چند روز قبل را مطمئن شد که کسی وارد میل‌باکس شخصی‌مان شده است یا نه؟

این لیست تنها پنج دسترسی اخیر را به سرویس جی‌میل نشان می‌دهد؛ ولی بالاخره نشان می‌‌دهد که حساب کاربری (account) شما دارد استفاده می‌شود یا نه.

مشکلات امنیتی فیس‌‌بوک به عنوان یک شبکه‌ی اجتماعی بسیار فعال چیست؟ آیا ممکن است از صفحه‌ی فیس‌بوک یک فرد، وارد اطلاعات شخصی افراد دیگری بشوند؟
اگر شما بی‌‌احتیاطی کنید و یا اگر سیستم منزلتان تحت نظر باشد و پسوردتان ربوده شده باشد، می‌توانند به پروفایل دوستان دیگرتان دسترسی پیدا کنند و احیاناً اطلاعات آنان را به دست بیاورند. به همین دلیل، یکی از کارهای امن برای سیستم فیس‌بوک این است که کاربران در صورتی که از اکانت خود برای پخش اخبار و غیره به صورت فعال استفاده نمی‌کنند، هر بار صفحه‌ی شخصی فیس‌بوکشان را غیر فعال (Deactivate) و دوباره فعال (Activate) کنند.



عمل غیرفعال یا دی‌اکتیو کردن به چه صورت انجام می‌‌شود؟

برای این کار در قسمت تنظیمات (Setting) به عنوان آخرین گزینه نوشته شده است: Deactivate account. با کلیک روی این قسمت، از شما می‌پرسد: «برای چه می‌خواهید غیر فعال کنید؟» شما یکی از گزینه‌ها را انتخاب و غیر فعال کنید.
بلافاصله بعد از دی‌اکتیویت کردن، برایتان یک ای‌میل فرستاده می‌شود و به شما اطلاع می‌دهد که حساب شما غیر فعال شده است.
بار دیگر که می‌خواهید وارد فیس‌بوک شوید، فیس‌بوکتان دوباره فعال می‌شود و ای‌میلی دریافت می‌کنید که فیس‌بوکتان دوباره فعال شده است.
برای همین شما می‌توانید مطمئن باشید که از اکانت فیس‌بوک شما استفاده نکرده و وارد صفحه‌ی شما نشده است. چون اگر کسی وارد صفحه‌ی شخصی شما شده باشد، بلافاصله برایتان ای‌میلی فرستاده خواهد شد.


به این دلیل، پیشنهاد می‌‌کنم که حتماً کامپیوترتان را با کابل به رابط الکترونیکی وصل کنید. چرا که در شعاع ۱۰۰ تا ۲۰۰ متری شما، اگر کسی بخواهد، می‌تواند بدون این که شما بدانید، اطلاعات شما را بخواند. چون رمز‌گذاری‌ها ضعیف است و ممکن است باعث ‌شود اطلاعاتتان لو برود.
تأکید من بر استفاده از کابل و هم‌چنین استفاده از نرم‌افزارهایی مانند زون‌آلارم (ZoneAlarm) است تا بدانید ارتباطاتتان با کامپیوتر و بیرون چیست. چون این روزها، با اینترنت‌های پرسرعتی که به خانه‌ی مشترکان ایرانی آمده است، امکان مانیتور شدنشان، با توجه به آی‌پی ثابتی که دارند، بسیار ساده‌تر و سهل‌تر شده است.
اگر ویندوز و سیستم‌ عامل‌تان به‌روز نیست، به راحتی می‌‌شود با تهدیدهای امنیتی که وجود دارد و به‌روز (update) نشده است، وارد سیستم شد. انواع و اقسام هک‌ها را می‌توان در مورد آن انجام داد. می‌شود ویروس‌ روی آن فرستاد یا با استفاده از ضعف‌های امنیتی، وارد دیسک سخت کامپیوتر قربانی شد و اطلاعات را بیرون کشید.
به این دلیل، پیشنهاد می‌کنم که کامپیوتر حتماً به‌روز باشد. آنتی‌‌ویروس‌های امنیتی روی کامپیوتر نصب شود و حتماً ویروس‌کش (Virus Scanner) و زون‌آلارم یا نرم‌افزارهای مشابه داشته باشیم.

راديو زمانه

موج سبز آزادی منتشر می‌کند: سند رسمی سرقت علمی

موج سبز آزادی منتشر می‌کند:
سند رسمی سرقت علمی بی‌شرمانه وزیر علوم دولت







در روزهای گذشته پیام‌های زیادی درباره افشاگری اخیر مجله علمی نیچر درباره سرقت علمی وزیر علوم دولت کودتا برایمان فرستاده شده است. موج سبز آزادی پیش‌تر از این در دو گزارش مفصل به بررسی وضعیت مدرک تحصیلی وزیر علوم پیشنهادی رئیس دولت کودتا یعنی کامران دانشجو پرداخته بود و نشان داده بود که مدرک تحصیلی او دارای ابهامات فراوان است.
کامران دانشجو در معرفی‌نامه‌اش به عنوان فرد پیشنهادی احمدی‌نژاد برای تصدی وزارتخانه علوم ادعا کرد که دارای مدرک «دکترای هوافضا از کالج لندن» است و در جای دیگر هم گفته بود که فارغ التحصیل «انستیتو امپریال منچستر» است. ولی هیچ کدام از این دانشگاه‏ها در تاریخ انگلستان وجود خارجی نداشته و ندارند!
همچنین به تفصیل در دو گزارش قبلی موج سبز آزادی توضیح داده شده بود که در هیچ یک از کتابخانه‌های دانشگا‏ه‏های انگلستان با نام‏های مشابه هم اثری از پایان نامه این آقا نیست و هیچ مدرک معتبر و موثقی مبنی بر تحصیل کامران دانشجو در مقطع دکترا در انگلستان غیر از مدعیات خود او وجود ندارد.
اصل گزارش را اینجا بخوانید
با این همه از جایی که به گفته آقای رئیس‌جمهور این کاغذپاره‌ها هیچ ارزشی ندارند، کامران دانشجو از سال‌ها قبل در دانشگاه علم و صنعت به عنوان «استاد تمام» مشغول تدریس است و با همین مدرک دانشگاهی در چندین مسئولیت مهم دولتی نیز حضور یافته است. تنها سند افتخار او در طول دوران اقامتش در انگلستان نیز در آتش زدن یک کتابفروشی به خاطر فروش کتاب سلمان رشدی خلاصه می‌شود که البته به همان دلیل هم تا زنده است حق ورود به انگلستان و کشورهای پیمان شینگن را ندارد. با وجود تمامی این ابهامات و مدارک روشن در مورد سابقه مشکوک تحصیلی آقای دانشجو نمایندگان مجلس طرفدار دولت کودتا به توضیح‏های سرسری و کوتاه در این مورد بسنده کردند و به فردی بی‏صلاحیت و با چنین سابقه سیاه تحصیلی رای اعتماد دادند تا سکان علم و دانش کشور را به دست بگیرد و در مقام وزیر علوم و تحقیقات و فن‏آوری به ارتقاء کیفیت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها همت گمارد!
و اما از آنجایی که کوبیدن بر طبل رسوایی آقایان همیشه باید نه فقط به گوش مردم ایران که به گوش دورترین ساکنان جهان هم برسد، این بار نیز گوشزدهای پی در پی در سایت‌ها میسر نیفتاد و این رسوایی وارد فاز جدیدی شد تا متقلب بودن وزیر علوم دولت کودتا نه فقط به مردم ایران که به گوش همه دنیاهم برسد! مجله علمی نیچر، یکی از معتبرترین نشریات علمی جهان است که چند روز پیش دست آقای کامران دانشجو را برای جمعیت دانشگاهی جهان رو کرد و با انتشار مقاله ساختگی ایشان و مقاله مرجع و اصلی نشان داد که چگونه او دست به سرقت علمی زده است.



---------------------------------------------------------------------------------------------
Published online 23 September 2009 Nature doi:10.1038/news.2009.945
News
Publisher retracts paper by Iran's science minister
Iranian scientists press for plagiarism inquiry.
Declan Butler


Kamran Daneshjou.Raheb Homavandi / Reuters


Iranian researchers say they are dismayed and angered that a 2009 paper1 coauthored by Kamran Daneshjou, Iran's science minister, appears to have plagiarized a 2002 paper2 published by South Korean researchers. The similarities between the articles were revealed yesterday by Nature (see 'Paper co-authored by Iran's science minister duplicates earlier paper'). Iranian scientists say they intend to press for an examination of the allegations, and for the minister's resignation — should wrongdoing be established.
Anthony Doyle, publishing editor for the Springer journal Engineering with Computers, in which the paper was published, also told Nature that the journal will label it as "retracted" online, and include an erratum in the next issue drawing attention to the matter. "Springer takes plagiarism very seriously."
"This is a bitter blow to Iranian academic society, it's a scandal," says Ali Gorji, an Iranian neuroscientist based at the University of Münster in Germany, "I'd like to assure the international scientific community that Iranian scientists are honest and ethical, and that they are offended by this stupid act."
The affair has been widely picked up among Iranian researchers' email networks, blogs and some political news websites in Iran. Researchers inside Iran say that the minister has not yet publicly responded to the allegations, but that they expect him to. "There is a paradoxical situation between Iran's determination to boost science and technology, as stated by the Supreme Leader and the alleged non-ethical action by a science minister of the country," asserts one scientist in Iran, who wanted to remain anonymous.
Striking similarities
The 2009 paper by Daneshjou and Majid Shahravi, from the department of mechanical engineering at the Iran University of Science and Technology in Tehran, in many places duplicates verbatim the text of the 2002 paper published by South Korean scientists in Journal of Physics D: Applied Physics. A smaller number of sentences are identical to those in a paper given at a 2003 conference by other researchers.
"The introduction is copied practically word-for-word," comments Muhammad Sahimi, an Iranian materials scientist at the University of Southern California in Los Angeles, adding that so too are large parts of the methods, results and discussion section. "The English of the paper is not uniform," he notes, "Where they have copied from other papers, it reads smoothly. Where they have tried to add things themselves, it does not read as smoothly."
Similarly, almost all the figures, and their captions, are copied from the South Korean paper, although their order is sometimes different, he notes, adding that some are mirror images of those in the earlier paper.
Nature has since discovered that another 2009 article3 by the same authors, published in the Taiwan-based Journal of Mechanics, contains large chunks identical to a 2006 article published by a US scientist in Elsevier's International Journal of Impact Engineering4, as well as material from the paper by South Korean scientists.
Nature has made repeated efforts to contact Daneshjou and Shahravi for comment without success.
Controversial appointment
Many Iranian researchers have disputed Daneshjou's nomination as science minister. "The man's appointment was a political action by the government. He was not selected, nor is he supported, by Iranian scientists," says Gorji.
ADVERTISEMENT








Daneshjou served as the head of the interior ministry's office that oversaw the conduct of the contested presidential elections last June, which returned President Mahmoud Ahmadinejad to power. He was also Tehran's governor general from 2005-2008, and is described by scientists as a hardliner with ties to the revolutionary guards — most Iranian scientists, inside and outside the country, support the reformist movement.
Many researchers fled Iran during the cultural revolution in the early 1980s. The regime closed universities for three years, and violently purged them of any Western or non-Islamic influences.
Some now worry that a new purge of the universities is on the way, following Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei's denouncing in early September of the humanities and social sciences taught in universities as a corrupting influence causing students to doubt and question Islamic values, and called for a revision of what was taught. Such alleged influences have also been a recurring theme in the recent public confessions and show trials of protestors

---------------------------------------------------------------------------------------------



جریان از این قرار است که کامران دانشجو در مقاله‏‌ای که همراه با فرد دیگری به نام مجید شهراوی نوشته و چاپ کرده‏اند، از مقاله‏ای که در سال ۲۰۰۲ بوسیله محققان کره ای انتشار یافته بود کپی برداری نموده‌اند و بدون ذکر منبع دست به انتشار این مقاله زده‌اند. جالب اینجاست که جناب دانشجو به کپی‌برداری از یک مقاله بسنده نکرده‌اند و در قسمت‌های دیگری از این مقاله تقبلی به کپی برداری از مقاله دیگری که توسط محققان آمریکایی، انگلیسی و چینی در سال ۲۰۰۳ چاپ شده، پرداخته است. آنتونی دویل ادیتور مجله «اسپرینگر ژورنال مهندسی با کامپیوتر» که مقاله دانشجو را چاپ کرده در مصاحبه خود با نیچر گفته است که مجله‏اش در شماره بعدی خود مقاله دانشجو را به عنوان یک سرقت علمی‌ معرفی‌ خواهد کرد. در این میان یکی از دانشمندان دانشگاه جنوب کالیفرنیا که خواسته نامش فاش نشود در پیامی به موج سبز آزادی نشان داده است که چگونه «مقدمه مقاله جناب آقای دانشجو کلمه به کلمه کپی برداری شده است.» این دانشجو همچنین افزوده است که «در قسمت‏های دیگر هم این کپی برداری به چشم می‏خورد و در حالی‌که متن انگلیسی مقاله یاد شده بسیار ناشیانه به طرز تابلویی در جاهایی که کپی برداری صورت گرفته ناگهان، انگلیسی متن روان می‌شود ولی قسمت‏هایی که خودشان سعی کرده‏اند چیزهایی به متن اضافه کنند انگلیسی روانی ندارد.
بنابر گفته این دانشجو، «تقریبا تمام اعداد و زیر نویس‌های مقاله دانشجو از مقاله کره‏ای کپی برداری شده که در بعضی جاها ترتیب آنها عوض شده است ولی در بعضی جاها دانشجو حتی به خود زحمت تغییر مکان زیرنویس‌ها را هم نداده و عینا موبه مو مقاله کره‏ای را کپی کرده است.» شایان ذکر است که آقای دانشجو به یکبار سرقت علمی و ادبی بسنده نکرده و مقاله دیگری از او و همکارش در مجاله «ژورنال مکانیک» در سال ۲۰۰۹ نیز منتشر شده است که کپی برداری از مقاله یک دانشمند آمریکایی بوده که در سال ۲۰۰۶ نوشته شده است. دانشجویان و دانشگاهیانی که تجربه تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور را دارند به خوبی عمق قبح این جریان را درک می‌کنند و می‌توانند بفهمند وقتی یک آکادمیسین یا دانشجو در دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی دست به تقلب بزند در حقیقت گور زندگی علمی و دانشگاهی خود را برای همیشه کنده است.
استفاده از حتی یک کلمه از دسترنج علمی دیگران از هتک آبروی یک فرد هم بدتر است. در دانشگاه‌های معتبر دنیا، قوانین بسیار سفت و سختی برای سرقت علمی (plagiarism) وجود دارد و هر دانشجو به محض ورود به دانشگاه باید واحد درسی مخصوصی جهت آشنایی با نحوه استفاده از آثار دیگر محققان و دانشمندان را سپری کند. حتی بهره‌گیری از یک متن علمی در صورت تغییر واژگان متن هم تقلب محسوب می‌شود و اگر یک اثر علمی، کوچکترین نقشی در الهام بخشیدن به دانشجو برای انجام یک کار علمی هم داشته باشد، آن دانشجو موظف به ذکر نام آن منبع به عنوان یکی از مراجع تحقیق خود است. تقلب در سیستم دانشگاه‌های معتبر جهان شرم‌آورترین عملی است که ممکن است یک نفر مرتکب شود و در صورت ارتکاب به این عمل زشت، تعلیق و یا اخراج از تحصیل برای همیشه را در پی خواهد داشت.
حال با چنین قواعد سفت و سختی، باید دید آقای کامران دانشجو که به قول خودشان دنیادیده هم هستند و احتمالا از عمق قبح عملشان آگاهند چرا دست به چنین عملی زده‌اند؟ آیا لحظه‌ای با خود نیندیشیدند که به محض ورود یک اثر آکادمیک به زبان انگلیسی به دنیای نت ممکن است، صاحبان آن اثر، با این تقلب شرم‌آور روبرو شوند؟
آیا آقای دانشجو لحظه‌ای فکر نکرد که آکادمیسین‌های دنیا با این دست مسائل به هیچ عنوان شوخی ندارند و به این راحتی‌ها از کنار آن نمی‌گذرند؟ و از همه مهم‌تر، سوالی که نه فقط موج سبز آزادی، بلکه هر ایرانی فرهیخته‌ای به کرات می‌پرسد این است که چگونه "دانشجو"ی متقلبی که در دوران تحصیلش حتی یک مقاله علمی نتوانسته تولید کند و اکنون بر مسند استادی دانشگاه تکیه زده چگونه دانشجویانی که زیر دست او پرورش پیدا می‌کنند را به لحاظ علمی امین و صادق بار خواهد آورد؟ و مساله‌ای که شاید از همه این‌ها سوال برانگیز باشد مربوط به نقش کلیدی این فرد متقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور است. آیا کسی که به این راحتی دسترنج علمی دیگران که زائیده سال‌ها تلاش و زحمت شبانه‌روزی آنهاست را به نام خود سند می‌زند، می‌تواند از رای مردم کشورش که دسترنج ماه‌ها شور و شوق و تلاش و زحمت شبانه‌روزی احزاب، گروه‌ها و جوانان و مردان و زنان ایران‌دوست پاسداری کند؟
موج سبز آزادی برای نمونه قسمتهایی از متن انگلیسی این دو مقاله را آورده تا نشان دهد که چگونه آقای دانشجو و همکارش دست به این سرقت علمی بی‌شرمانه زده‏اند.

مقدمه اصل مقاله:




مقدمه مقاله تقلبی کامران دانشجو که کلمه به کلمه از مقاله بالا کپی برداری شده است: